داستان مذهبی کوتاه

نوشته شده توسط:امیرحسین صباحی | ۰ دیدگاه
 شخصی در تاریکی شب، در حال دعا با سوز و گداز الله الله می گفت شیطان نزد آن دعا کننده آمد و گفت: آن قدر الله الله می گویی و جواب نمی شنوی. چرا اصرار می کنی؟ این همه سوز و دعای بی اثر بس است. آن شخص ناامید و افسرده شد و دلش شکست. در عالم خواب حضرت خضر را دید که به او فرمود: چه شده الله الله نمی گو...